صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

معنی واژگان درس «فصل شکوفایی»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سوخت

سوزاند

بار

میوه

برگ

توشه

کریم

بخشنده

غبار

گرد

غربت

غریبی، دور از خانمان

سمت

سو، جهت

باران

پاکی، آزادی

خواندن

آواز خواندن

اینک

اکنون

فصل شکوفایی ما

زمان آزادی ما است

بهار

آزادی

می ماند

جاوید است

سحر خیز

سحر خیزنده

جان سپردیم

مردیم

نسیم سحری

ندای آزادی

باغ

جامعه

گل

آزادی

بی تاب

آشفته

بی قرار

بی آرامش

همانند با

همسو با

بارور

میوه دار

داعیه

ادّعا

گشودن

باز کردن

آفرین

ستایش، تحسین

گشاده دستی

بخشندگی

پالیز

بوستان

آفتاب زده

آفتاب سوخته

مهر

عشق

که

بلکه

زخمه

ضربه، ضربه زدن

زخمیدن

کوبیدن

ایثار کردن

بخشیدن

ایثار

از خودگذشتگی

بس

کافی

سعادت

خوشبختی

رهنمون

راهنما

غربت

دوری از خانمان، بیگانگی

چشم داشتن

منتظر دریافت پاداش یا مزد بودن

چشمداشت

انتظار و توقع امری از چیزی یا کسی

فصل

دوره، منظور زمان پس از جنبش اسلامی است

فرسودن

خسته کردن، به تدریج نابود کردن، درمانده کردن

جویبار

جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل می شود

یک چمن داغ

غم و اندوه بسیار زیاد، شهدایی که برای آزادی تلاش کردند

داغ

بسیار گرم، آهن تفته که با آن بر بدن انسان یا حیوان علامت می گذراند

کرامت

سخاوت، جوانمردی، احسان، بزرگواری، بخشندگی و نیز بزرگوار داشتن کسی

برزخ

حد فاصل بین دو چیز، در اینجا فاصله میان دوران طاغوت و انقلاب اسلامی، یعنی دوران گذار

آیینه دار

آن که آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خود را در آن ببیند؛ در اینجا و به ویژه در ادبیات معاصر یعنی انعکاس دهنده

 


سایر مباحث این فصل